همراه متون انگیزشی
بزغاله ای روی پشت بام بود و به شیری که از پایین عبور می کرد توهین میکرد و ناسزا می گفت…شیر گفت: این تو نیستی که به من ناسزا
می گوید،بلکه این جایگاه توست که به من ناسزا می گوید..!مبادا بوسیله جایگاهت به دیگران توهین کنی،که تکیه گاهت با گذر زمان سست شده و فرو میپاشد، آنگاه تو میمانی و آنهایی که تحقیرشان کردی..!!
پس در اوج قدرت مرد باش ….
میگویند شیری درجنگل مریض بود. روباهی نزد او رفت و به او گفت: شفای سلطان در این است که یک گورخر شکار کنی و من با روده گور خر شما را مداوا میکنم. شیر گورخری را شکار کرد و شکم آن را پاره کرد. روباه مکار با روده گور خر، شیر را محکم بست. خورشید که بالا آمد، در اثر گرما روده خشک میشد و به شیر فشار میآمد و نعره میکشید. موشی نزد شیر رفت و گفت: من میتوانم ترا نجات دهم.
او شروع به خوردن روده کرد. شیر آزاد شد، ولی از آن جنگل فرار کرد.
اهالی جنگل علت را پرسیدند.
شیر گفت:
در جایی که روباه ببندد و موش باز کند، جای ماندن نیست!!!
حقیقت مانند شیر است ، لازم نیست که از آن دفاع کنی ، آزادش بگذارید آنگاه خودش از خودش دفاع خواهد کرد…!
“نلسون ماندلا”
وقتی یک شیر میخواد طعمهای رو شکار کنه، آنچنان روش متمرکز میشه که هیییچ چیز دیگهای رو نه میبینه و نه میشنوه. اون فقط به هدفش فکر میکنه…
قدرت شیر توی عضلاتش نیست
توی وجودش هست
وقتی میخواد چیزی رو بدست بیاره
با تمام وجود بلند میشه
با تمام وجود دنبالش میکنه
و با تمام وجود بدستش میاره
رویاتو بدست بیار!!!
بیشترین سرعت آهو هنگام دویدن نود کیلومتر بر ساعت است.
بیشترین سرعت شیر هنگام دویدن پنجاه کیلومتر بر ساعت است.
چرا آهو شکار شیر میشه؟
چون تو مسیر فرار می ترسه و همش به عقب نگاه میکنه.
محکم و با اطمینان به مسیرتون ادامه بدین و به عقب نگاه نکنید.
با سوادان بیشتر در معرض لگد خر هستند….!
گویند در گذشته دور، در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود خر هم نماینده حیوانات در دستگاه حاکم بود.با وجود ظلم سلطان و تایید خر و حیله روباه، همه حیوانات، جنگل را رها کرده و فراری شدند، تا جایی که حاکم و نماینده و مشاورش هم تصمیم به رفتن گرفتند…در مسیر گاهگاهی خر، گریزی میزد و علفی می خورد…روباه که زیاد گرسنه بود به شیر گفت:اگر فکری نکنیم تو و من از گرسنگی می میریم و فقط خر زنده می ماند، زیرا او گیاه خوار است…
شیر گفت:چه فکری داری….؟
روباه گفت:خر را صدا بزن و بگو ما برای ادامه مسیر، نیاز به به رهبر داریم و باید از روی شجره نامه در بین خود یکی را انتخاب کنیم و از دستوراتش پیروی کنیم. قطعا تو انتخاب می شوی و بعد دستور بده تا خر را بکشیم و بخوریم….
شیر قبول کرد و خر را صدا زد و جلسه تشکیل دادند…
ابتدا شیر شجره نامه اش را خواند و فرمود:
جد اندر جد من، حاکم و سلطان بوده اند…!
و بعد روباه ضمن تایید گفته شیر گفت:
من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند….!
خر تا اندازه ای موضوع را فهمیده بود و دانست نقشه شومی در سر دارند’ گفت:
من سواد ندارم، شجره نامه ام زیر سمم نوشته شده، کدامتان با سواد هستین آن را بخوانید…؟
شیر فورا گفت:من باسوادم، و رفت عقب خر، تا زیر سمش را بخواند…!
خر فورا جفتکی محکم به دهان شیر زد و گردنش را شکست…!
روباه که ماجرا را دید، رو به عقب پا به فرار گذاشت..
خر او را صدا زد و گفت:
بیا حالا که شیر کشته شده، بقیه راه را باهم برویم..
روباه گفت:نه من کار دارم…
خر گفت:چه کاری؟
روباه گفت:می خواهم برگردم و قبر پدرم را پیدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زیارتش کنم، که مرا نفرستاد مدرسه تا با سواد شوم… وگر نه الان بجای شیر، گردن من شکسته بود…!!!!!
شیری گرسنه از میان تپههای کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد. سپس در حالی که شکمی از غذا در می آورد، هر ازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید. صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد.
هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
غرور، منجلاب موفقیت است.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است!
جرات و شهامت این نیست که روبروی شیر بایستیم بلکه این است که بفهمیم چطور میتوان از شر او جان سالم بدر برد…
سربازان از پیروزی در جنگ ناامید بودند.
فرمانده به آنها گفت:
سکه را بالا می اندازم، اگر شیر شد پیروز می شویم و اگر خط شود شکست می خوریم.
سکه شیر آمد و شادی سربازان به هوا برخاست!
آنها به جنگ رفتند و بر دشمن پیروز شدند.
فردای آن روز فرمانده سکه را به آنها نشان داد، هر دو طرف سکه شیر بود!
*امید* در زندگی معجزه می کند…
لشگر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می شود، می تواند لشگر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می شود، شکست دهد.
سگی نزد شیر آمد و گفت با من کشتی بگیر
شیر سر باز زد .
سگ گفت : نزد تمام سگان خواهم گفت .
شیر از مقابله با من می هراسد
شیر گفت :
سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند
که با سگی کشتی گرفته ام !!!
خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند
سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند
باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند
ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند
عاقبت از عمر سیرت می کند
گر زدی قهقه به ریش روزگار
ریش را چرخانده شیرت می کند
دل به تو داده دلیرت می کند
خویشتن فرش مسیرت می کند
عشق را نور ضمیرت می کند
خاک اگر باشی حریرت می کند
کورش ار باشی کبیرت می کند
رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند
پس بخندید و بخندانید هم
خنده دنیا را اسیرت می کند
در مسابقه شیر با آهو، بسیاری از آهو ها برنده می شوند چون شیر برای غذا می دود ولی آهو برای زندگی.
پس”هدف مهمتر از نیاز است”
بدترین اتفاقی که برای یک شیر میتواند بیافتد این است که فراموش کند که یک شیر است…
در جستجوی خوشبختی بودن، و بدست آوردن و درک آن، یکی از اهداف هر انسانی در زندگی است. اما بدون تغییر و تحول شخصی، هیچ چیزی در زندگی متحول نخواهد شد و تغییری نخواهد یافت.بنابراین، برای تحول در زندگی، ابتدا تو باید متحول شوی!تا زمانی که دنیای درونتان تغییر نکند دنیای بیرون شما تغییر نخواهد کرد
پس بهترین کار اینه که دریابید خود را و از نو با خود ملاقات کنید و شخصیتتون رو از نو در جهان هستی تعریف کنید.
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
ترس، همه چیز را از بین می برد.
ترس، تمام موفقیت های آینده ات را متوقف می سازد.
ترس، تمام عظمت روحت را تصاحب می کند و نمی گذارد که با تمام وسعت روحت، با زندگی برخورد داشته باشی.
باید در زندگی ات، یک حادثه ی عظیم رخ دهد. حادثه ای که بسیار ضروری است. و این حادثه چیزی نیست جز اینکه به جای ترس، عشق و یقین و ایمان را جایگزین کنی. آنگاه، تمام خواسته هایت به اذن خدا برآورده خواهد شد.
من میتونم و انجامش میدم تمام نقطه
.
تجربه های زندگی مرا به سوی موفقیت های بزرگ هدایت می کند…
امروز فقط می خواهم از خداوند
برای هدیه ی زندگانی سپاسگزاری کنم .
هیچ گله و شکایتی از روزگار نمی کنم ،
بابت موهبت هایی که خداوند به من داده شکرگزارم.
نقطهی شروع هر موفقیتی،
خواستن است.
وقتی به چیزی فکر میکنید در واقع برایش کارت دعوت میفرستید.
هر انسان در ضمیرش آیینه ای است که تصویر خودش را در آن می بیند .
عزت نفس ، یک احساس است. احساسی که انسان از خود دارد و بدان که اولین ایستگاه موفقیت شما است.
عزت نفس بدین معنی است که انسان چقدر برای خود ارزش و احترام قائل است.
به خود چگونه می اندیشی ؟
چه احساسی از خود داری ؟
چقدر احساس عظمت و بزرگی در وجود خود میکنی؟
عزت نفس دقیقا حاصل خودشناسی است.
افراد موفق هر روز زمانی را به آرامش ذهن خود از طریق مراقبه یا دعا اختصاص میدهند،این حس آرامش و سکوت، تصویری بزرگتر از زندگی را در مقابل دیدگانمان قرار میدهد.
منتظر نباش به اهدافت برسی و بعد به خودت افتخار کنی.
بلکه به هر قدمی که به سمت اهدافت برمیداری افتخار کن…
بهتره یک روز مثل یک شیر زندگی کنی تا یک عمر مثل یک گوسفند !!!
بیشتر مردم به ترس ها و حماقت هایشان زنجیر شده اند و جرئت ندارند بی طرفانه قضاوت کنند که مشکل زندگی شان چیست. آنها همین طور زندگی شان را بی هیچ رضایتی ادامه می دهند بدون آنکه تلاش کنند تا بفهمند سرچشمه نارضایتی شان کجاست یا بخواهند تغییری در زندگی شان ایجاد کنند. سرآخر هم می میرند…!
وقتی نمیبخشید
وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه میدهید
وقتی وقتتان را تلف میکنید
وقتی از خودتان مراقبت نمیکنید
وقتی از همه چیز شکایت میکنید
وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی میکنید وقتی شریک نادرستی برای زندگیتان انتخاب می کنید
وقتی خودتان را با دیگران مقایسه میکنید وقتی فکر میکنید پول برایتان خوشبختی میآورد
وقتی شکرگزار و قدرشناس نیستید
وقتی در روابط اشتباه میمانید
وقتی بدبین و منفیگرا هستید
وقتی با یک دروغ زندگی میکنید
وقتی درمورد همه چیز نگرانید
قدم به قدم به نابودی روح و روان خودتان نزدیک تر می شوید!
امروز باورهایم را به اذن خداوند میسازم:
باور میکنم که خالق زندگی خویش هستم.
باور میکنم که خدایی بزرگ دارم.
باور میکنم که اندیشه هایم زیباست.
باور میکنم که سالم و شاداب هستم.
باور میکنم که خوبی ها در زندگیم جاریست.
باور میکنم که در تمام اتفاقات زندگیم خیری نهفته است.
باور میکنم که دنیا پر است از فراوانی.
باور میکنم که لایق نعمتهای بیشتری هستم.
باور میکنم که زندگی بسیار زیباست.
باور میکنم که باورهایم زندگیم را میسازد.
شیر (نام علمی: Panthera leo) پستانداری گوشتخوار از سردهٔ پلنگمانندهای خانوادهٔ گربهایان است. با بدنی بزرگ که وزنش در میان نرها گاه به ۲۵۰ کیلوگرم میرسد؛ این جانور نیرومند دومین عضو بزرگجثهٔ سردهٔ خود پس از ببر است. شیر به خاطر بدن بزرگ و هیبت و چالاکیش در هنگام شکار لقب «سلطان جنگل» را به خود گرفته؛ اگرچه بیشتر در مناطق گرمدشت آفریقا زندگی میکند و تنها تعداد کمی از آن در پارک ملی جنگل گیر در گجرات هند یافت میشوند. آنها طعمههای گوناگونی را بهعنوان خوراک اختیار میکنند که شامل بیشتر جفتسمسانان بومی آفریقا و بهندرت جانداران بزرگی چون فیل و زرافه میشوند.
با آنکه در گذشته شیرها در آفریقا، خاورمیانه، و جنوب آسیا (از جمله ایران) به فراوانی یافت میشدند؛ امروزه تعداد کمی از آنها در آفریقا و آسیا باقی ماندهاند که جمعیتشان به سوی کمتر شدن پیش میرود. هماکنون اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت وضعیت بقای گونهٔ شیر را در رده آسیبپذیر طبقهبندی کردهاست.
شیرها ساختار اجتماعی مشخصی ندارند و در جامعهای برابر و بدون ردهبندی زندگی میکنند. آنها به صورت گروهی به شکار میروند و شکارکردن بیشتر بر دوش شیرهای ماده است. با آنکه شیرهای نر شکار نمیکنند اما وظیفهٔ محافظت از گروه و قلمرو آن را بر دوش دارند. اما شیرهای نر نیز میتوانند برای خود شکار کنند. همچنین میزان موفقیت هر دو جنس تقریبا برابر است. قلمرو شیر میتواند تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.
به این جانور با ابهت از دیرباز تا کنون در فرهنگ و ادبیات ملل گوناگون جهان توجه شدهاست.نگارههای غار در لاسکو فرانسه نخستین نقاشیهای یافت شده از شیر در جهانند که مربوط به ۱۷٬۰۰۰ سال پیش هستند. به عنوان نمادی از پادشاهی و قدرت در طبیعت، تصویر شیر از دیرباز در فرهنگ ایرانی نمایندهٔ شاهنشاهی بوده و اشاره به آن در طول تاریخ از سنگنگارههای تخت جمشید تا پرچم ایران و دودمان پهلوی دیده میشود.
شیر گونهای از سردهٔ پلنگمانندها است و خویشاوندان نزدیکش دیگر گونههای این سرده چون ببر، پلنگ، پلنگ برفی و جگوار هستند. به احتمال زیاد سردهٔ پلنگیان در آسیا فرگشت یافت ولی ریشههای دقیق آن نامشخص هستند.شواهد سنگوارهای نشان میدهند که این سرده میبایست میان ۲ تا ۳٫۸ میلیون سال پیش بر روی زمین پا گذاشته باشد.شیر خود، میان ۱ میلیون تا ۸۰۰٬۰۰۰ سال پیش در آفریقا فرگشت یافت و در زیستگاههای نیمکره شمالی پراکنده شد.
کهنترین سنگوارههای یافت شدهٔ شیر در اروپا مربوط به ۷۰۰٬۰۰۰ سال پیش هستند که مربوط به زیرگونه Panthera leo fossilis در ایسرنیا، ایتالیا میشوند. شیرهای غارنشین (Panthera leo spelaea) بازماندگان اینگونه شیر هستند که ۳۰۰٬۰۰۰ سال پیش ظاهر شدند.شیرهای شمال اوراسیا در پایان واپسین دورهٔ یخبندان زمین نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش منقرض شدند.شیرهای اروپا در دورهٔ پلیستوسن پسین نه تنها در اوراسیا حضور داشتند که به آمریکای شمالی راه پیدا کردند و در جنوب تا پرو پراکنده شدند.
بررسیهای تازه انجام گرفته و منتشر شده در سال ۲۰۱۴ (میلادی) نشان دادهاند که نیاکان شیرهای امروزی حدود ۱۲۴ هزار سال پیش زندگی میکردند. گونه امروزی شیر (Panthera leo) نخست در شرق و جنوب آفریقا ظاهر شد. در دوران پلیستوسن پسین شیرهای ساکن جنوب یا شرق قاره آفریقا با گذر زمان از بقیه جدا شده و روند تغییر خود به نسبت شیرهای ساکن شمال و غرب آفریقا را آغاز کردند. وجود دو رودخانهٔ بزرگ نیل و نیجر باعث شد که این دو گروه از شیرها از هم دور بمانند. Panthera leo در حدود ۲۱ هزار سال پیش به خارج از قاره آفریقا پا گذاشت و در نهایت به شبهقاره هند رسیدند. حدود ۵ هزار سال پیش نیز گروه دیگری از شیرها از آفریقا مهاجرت کرده و به ایران رسیدند. این نسل از شیرها امروزه منقرض شدهاند.
به صورت سنتی میتوان گفت که ۱۲ زیرگونهٔ معاصر شیر شناسایی شدهاند که با هم در ظاهر یال، اندازهٔ بدن، و گسترهٔ پراکندگی تفاوت دارند. با این حال همهٔ این زیرگونهها، زیرگونهٔ واقعی نیستند چرا که گاه تغییرات در ظاهر آنچنان کماهمیت و ناچیز بودهاند که صرفاً نشاندهندهٔ تنوع فراوان در ظاهر شیرهای مختلف هستند. از این رو امروزه تنها ۸ زیرگونه پذیرفته شدهاند که از میان آنها نیز شیر دماغه (Panthera leo melanochaita) به احتمالی یک زیرگونهٔ واقعی نیست.
یک دوره از زندگیم
گم شد…
وقتی
میان آرزوهای “کودکی” ام
“پیر” شدم…!
انسان مانند دریاست ؛
هر چه عمیق تر باشد آرامتر است.
انسان بزرگ بر خود سخت می گیرد
و انسان کوچک بر دیگران.
انسان قوی از خودش محافظت میکند
و انسان قویتر از دیگران.
وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.
هرکس که به او نزدیک تر است،
آرامتر، متواضع تر و قدرتمندتر است،
و تابش نور او را میتوان هر لحظه حس کرد
ما در یک دنیا به خواب رفتیم
و در دنیای دیگری از خواب بیدار شدیم
حالا دیزنی لند هم سحرآمیز نیست
پاریس هم دیگر عاشقانه نیست
حتی نیویورک هم دیگر خارقالعاده به نظر نمیرسد
دیوار چین هم دیگر قلعه تدافعی نیست
ومکه خالیست....
به آغوش کشیدن و بوسیدن به یکباره اسلحه ای مرگبار شدند
و به دیدن پدرمادر و دوستان نرفتن دلیل عشق به آنهاست
وناگهان متوجه میشوید که قدرت، زیبایی و پول بی ارزش میشوند وقتی نمیتوانداکسیژن حیاتی را به شما بدهد
جهان به زندگی خود ادامه میدهد و زیباست
فقط انسان رادرقفس قرار داده
به تصورم جهان در حال فرستادن پیام به ماست
(وجود تو لازم نیست)
هوا زمین و آسمان نیازی به وجودتان ندارد و بدون شما قادر است به زندگیش ادامه دهد
وقتی برگشتید به یاد داشته باشید که شما میهمان هستید
کاش قلبم درد تنهایی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشتکاش میشد راه سرد عشق را بی خطر پیمودوقربانی نداشت
از تو ای عشق، در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها، چه سحر ها، دارم
با تو ای راهــــزن دل، چه سفـر ها دارم
گرچه از خود خبرم نیست، خبر ها دارم
تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشـهی فردا کردی
وصل و هجران سبب گرمی بازار تو بود
راست گویم دل دیوانه گرفتــار تو بود
چون نکو مینگـرم شمع تو، پروانه توئی
حــرم و دیر توئی، کعبه و بتخانه توئی
راز شیرینــــی این عالم افسانه توئی
لب دلـدار توئی، طـرهی جانانه توئی
گرچه از چشم بتی بیدل و دینم، ای عشق
هر چه بینم همه از چشم تو بینم؛ ای عشق
کاش دائم دل ما از تو بلرزد، ای عشق
آن دلی کز تو نلرزد ؛به چه ارزد؛ ای عشق
نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته، یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهند شد. باغبان، برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدانِ سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند.
از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند.
پسرم باید دانشمند شود، دخترم باید پزشک شود و بعد لحظه لحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند.
۴۰دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر.
آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه به هم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند:
نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند.
آلیسون گوپنیک، نویسندۀ کتاب علیه تربیت فرزند، میگوید باید برای بچهها باغبان بود.
باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند.
با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند.
یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند
گاهی محتاجم به اقتدار
در صدایت ,که حس کنم
برایم هرکاری میکنی
پس نزدیک بیا, بدون لبخند و جدی
تکیه کن به من ,با لحن دریاییتبگو دوستتدارممثل لحن جدیت ,مرا بغل کن…
/////////////////////////////////////////////////////
گاهی چنان
گره میخورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یارای گشایشش نیست
گاهی چنان مست میشوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه میزنی
گاهی چنان نامی را
با جان و دل میخوانی
ڪه پژواڪ موسیقی عاشقانه ایست
گاهی چنان بیتاب میشوی
ڪه بجای اشڪ، سیل میباری
گاهی چنان دلتنگ میشوی
ڪه سَر بر دیوارِ جنون جان میدهی
اینچنین است قصهٔ عشق و دلباختگی
و آغاز تمام تنهایی ها !
می کوباند بر صخره
آشفتگی هایش را
موج نا آرام
من
آزردگی هایم را مشت می کنم و
می کوبم بر قلب ناچارم
و او جز صدای تپشی روزمره
آهی ندارد که فریاد کند
آه می کشم و فریادم می کند موج دریا اینچنین
چگونه با تپش قلب من آشناست؟
غریبه ای آشناتر از دوستان ناسازگار
غریبه ای هم یارتر از همسایگان آزار
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
توی این شهرقشنگ یه روزی هیچی نبود
دیوارامون گلی بود تلفن هندلی بود
کارامون هردلی بود گازمون کپسولی بود
برقمون چراغ سیمی لامپ هامونم قدیمی
قفل درها خفتی بود یخچالامون نفتی بود
همه امیدت به اون باشه
به اون بالاسری
به اونی که میگه از رگ گردنم بهت نزدیکتره
به اونی که وقتی میشد مچتو بگیره دستتو سفت گرفت و کمکت کرد
به اونی که وقتی تنبیه هم میکنه میشه تو تنبیهش محبتشو دید
به اونی که ممکنه دیر چیزی که میخواستیو بده ولی بهترینو میده
به اونی که وقتی داری گریه میکنی با لبخند نگات میکنه و میگه :
صبر کن واست بهترینارو گذاشتم کنار
به اونی که گناهتو یک بار مینویسه و ثوابتو صد بار
به اونی که عاشقانه عاشقته و صد بار اینو گفته
وقتی همه امیدت به اون باشه
خیالت راحته که یه پشت و پناه گرم ، یه حامی قوی و یه دست پر مهر داری که حتی یک لحظه هم ازت غافل نیست
تادلـــبر و دلـــدار تو باشے
خوبم
مجنون شدم و یار تو باشے
خوبم
دردیست که اے کـــاش
مداوا نشود
وقتے که پرستـار تو باشےخـــوبم
------------------------------
مشکل است از کوی او قطع نظر کردن مرا
ورنه آسان است از دنیا گذر کردن مرا
بال من در گرد سر گردیدن گل ریخته است
از مروت نیست زین گلشن به در کردن مرا
نیست در کالای من چون آب روشن پشت و روی
چیست یارب مطلب از زیر و زبر کردن مرا؟
گر چه از شیشه است نازک تر دل بی صبر من
سینه پیش سنگ می باید سپر کردن مرا
پیش گل چاک گریبان باز کردن زود بود
شرم می بایست از مژگان تر کردن مرا
در شکرزاری که موران کامرانی می کنند
نیست از انصاف محروم از شکر کردن مرا
دل چه باشد تا ز من باید به پنهانی ربود؟
آخر ای بی درد، بایستی خبر کردن مرا
با چنین سامان حسن ای غنچه لب انصاف نیست
از برای بوسه ای خون در جگر کردن مرا
من که با یاد تو دنیا را فرامش کرده ام
از مروت نیست از خاطر به در کردن مرا
در بیابانی که از نقش قدم بیش است چاه
با دو چشم بسته می باید سفر کردن مرا
از صدف صد پرده صائب کار من نازکترست
آب تلخ و شور می باید گهر کردن مرا
زمان انسان ها را دگرگون میکند…
اما تصویری که از ایشان داریم ثابت نگه میدارد…
هیچ چیز دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره نیست…
بی خبر از قلبِ من دانی چه کردی که منم
آسمان را در پِیَت گشتم به اصرارِ دلم
شفقِ گیسوی یارم میکشاند سمتِ خود
گر نه من گم میشدم راهی ندانم تا برم
هر چه سختی دیدم و تاریکی و درماندگی
جمله شیرین میشُدم باشد که من تلخم بگم
گر هزاران فَرسَخَم باشد میان من و تو
باز و بستش تا کنی چَشمت همانا میرسم
من همانم که به شوقت غرق اشکم میشوم
گر بِگی من هم،محال است دل به رویاها بدم
ما شبیه جنسِ ،
خاک خوردِعِ داخلِ ویتریٓنیم !
که یِه نفر انتخابمون کرْد ،
اما …
حاضر نَُشد بهامونُ پرداخت کُنِه
فَقط اومَد دلخوشمون کَردُ رفت ؛
رَفت یِه دوُرى بزنهِ وُ بَرگردِه
==================
وقتی ناراحتی تصمیم نگیر
وقتی دیر میشه عجله نکن
وقتی یکیو دوسش داری زود بهش نگو بذار خودش بفهمه
وقتی خیلی خوشحالی به کسی قول نده
وقتی یکی دلتو شکست سر یکی دیگه تلافی نکن
وقتی بغضت گرفته پیش هرکی گریه نکن شاید همون دشمنت باشه از ته دل خوشحال بشه
وقتی با یکی قهر کردی پشت سرش حرف نزن شاید دوباره بخوای باهاش دوست بشی
و آخرش اینکه اگر خودت دلت پاکه,
فکر نکن همه مثل خودتن .!
خدا در جاهایی دور از انتظار
به دست افرادی دور از انتظار
در مواقعی تصور ناپذیر
معجزات خود را به تو نشان میدهد
خدایا به من ایمانی عطا کن که
نگران روزی ام نباشم
درست مانند کودکی که نگران وعده بعدی غذایش نیست
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد
با تو باشم بی نیاز از هـر نیازم خوب من
با همه خوب و بد دنیـا بسازم خوب من
با تـو باشم آسمان زیر پر و بال من است
با صدای خنده هایت نغمه سازم خوب من
شاعر چشمان تـو بودن برایـم آرزوست
در غزل با عشق تو من یکه تازم خوب من
با من از ماندن بگو رفتن عذابـم میدهد
در قمـار زندگی بـا تـو نبازم خوب من
نـاز چشمان نجیبت را بـه جانم میخرم
قبله ام چشمان تو ،رو به نمازم خوب من
آنقـَدَر پـاک و زلالی و مقدس نـازنین
دوست دارم پیش تو دل را ببازم خوب من
میشوی سنگِ صبـوری بـر من ِسنگ صبور
کس نباشد غیـر تو محرم به رازم خوب من
=========================
زخمی بر پهلویم هست
روزگار نمک میپاشد
و من پیچ و تاب میخورمو همه گمان میکنند که من مــیرقصـــم
============================
در ادبیات فارسی داریم:
اندک اندک به هم شود بسیار
دانه دانه است غله در انبار
در ریاضیات هم فصلی داریم بنام تصاعد و لگاریتم که می گوید اگر روزی تصمیم بگیرید با یک تومان (فقط ده ریال!) پس اندازی را شروع کنید و هر روز آن را دو برابر کنید؛ بعد از یک ماه یک میلیون تومان و بعد از یک سال بیش از هفت میلیارد تومان پس انداز خواهید داشت!
واقعاً متعجب خواهید شد!
اما این اثر را صاحب مجله موفقیت در آمریکا بنام دارن هاردی، "اثر مرکب" نامید.
این قانون در تمام ابعاد زنگی جاریست
اگر روزی یک قاشق برنج کمتر بخورید و چند دانه برنج خام آن را در یک کیسه جداگانه بریزید، پس از یک سال، مصرف دو سال دیگر برنج ذخیره کرده اید!
اگر روزی یک دقیقه تمرین کششی انجام دهید بعد از سه ماه، بدنی به نرمی ژیمناستیک کاران خواهید داشت.
اگر شبی یک صفحه کتاب مربوط به شغل یا علایقتان بخوانید بعد از دو سال به اندازه یک دکترای تخصصی سواد خواهید داشت:
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود!
عبارات تاکیدی هم همین کار را با سلامت جسم و روان شما خواهند کرد
تا یکی دو ماه اثر قابل توجهی نشان نمی دهند، اما بعد از شش ماه اثر شگفت انگیزشان پدیدار می شود و در تمام ابعاد زندگی شما متجلی می شود:
من هر روز یک قدم کوچک به جلو بر میدارم
یک ریال پس انداز، یک دقیقه ورزش، یک قاشق غذا کمتر، یک کلمه محبت آمیز بیشتری به اطرافیانم به زبان می آورم.
من به اثر تصاعدی استمرار و پیوستگی عبارات تاکیدی ایمان دارم
وقتی صبرت سر اومد و طاقتت کم شد
رو به خدا مدام در دلت بگو:
اراده ی تو، نه اراده من
به طریق تو، نه به طریق من
به وقت تو، نه به وقت من
شکر کن برای همه نعماتی که به چشم نمی آیند ولی بدون آن نعمات، زندگی ما
تهی و بی معنا بود
مثل هر نفسی که می کشیم
سلامی که از سر وجود از
عزیزی می شنویم
و همین خوابی که شبها،
ما را به رویاهایمان پیوند میزند
و به آرامش و سکون میرساند.
---------------------------------------------------------
اگر توانستی تا آخر گوش دادن ، “قضاوت” نکنی
گوش دادن را یاد گرفته ای . . .
فاصله همیشه اصالتش بد نیست
میتوانید بفهمید
طرفتان چند مرده حلاج است
که در نبودتان،
چقدر برایش بودید
که دوست داشتنش فقط جلوی چشمانتان است
یا اینکه بلد است
آنقدر دلتنگ شود که فاصله
را تمام کند
و تنها اثر فاصله رویش دلتنگی است
و بس
و ذره ای خدشه به تعهد و
دلبستگی تان وارد نکند
بعد از مدت ها ندیدن
دیدن بعد از فاصله عجیب میچسبد
اگر می خواهید همسر یا دوست دختر خود را احساس قدردانی کنید ، پس یادآوری اندیشمندانه از احساسات خود مکان خوبی برای شروع است. اما سخنان عالی عاشقانه چیزی فراتر از مجموعه کلیشه ها نیست – آنها بیان صمیمانه ای از محبت شما هستند! این که آیا شما در حال برگزاری یک مناسبت خاص هستید یا به سادگی به او یادآوری می کنید که خاص است ، این پیام های عاشقانه عاشقانه برای او مطمئناً لبخندی را به چهره خود می آورند!
مردان ممکن است همیشه کلامی ترین یا آشکارا موجودات نباشند ، اما این بدان معنی نیست که آنها نمی خواهند بفهمند چه احساسی دارند! بگذارید آن مرد ویژه در زندگی شما بدانید که او دنیای شما با یک پیام کوتاه عشق است مطمئناً او را با غرور می درخشد. برای کمک به شما در بیان اینکه چقدر از حضور او در زندگی خود لذت می برید ، به این پیام های عاشقانه عاشقانه برای او نگاهی بیندازید!
برخی از نشانه های عشق و محبت هرگز از سبک خارج نمی شوند – و نامه عشق قطعاً یکی از این موارد است! در عصر دیجیتالی امروز ، ارسال نامه دست نوشته به دوست دختر یا همسر خود یک ژانر عاشقانه واقعاً فراموش نشدنی است که مطمئناً تحت تأثیر آن قرار گرفته است. البته ، تهیه نامه ای شخصی و صادقانه آسان تر از آنچه گفته می شود است. این می تواند شما را احساس آسیب پذیری کند – و حتی ممکن است خود را با ضرر برای کلمات بیابید! خوشبختانه ، این نامه های عاشقانه نمونه برای او می توانند یک نقطه شروع عالی برای شما باشند.
از زمان اختراع نوشتن ، زوجین نامه های عاشقانه را به عنوان بیان صمیمانه عشق و محبت بی جان رد و بدل کردند. دادن نامه دوست پسر یا همسرتان به عشق ، روشی بی موقع و با تدبیر است که می گوید برای او اهمیت می دهید. البته ، قرار دادن عمیق ترین افکار خود را در مورد شخص مورد علاقه خود را بر روی کاغذ می تواند یک کار دلهره آور باشد. اگر به کمی الهام نیاز دارید ، در این نامه های عاشقانه به او نگاهی بیندازید تا او را که می نویسد آب میوه بنویسد!
نامه های عاشقانه ممکن است بدون سن باشند ، اما در روز و روز ، پیام های متنی عاشقانه ساده ترین راه برای اطلاع رسانی ویژه به شخص خاص خود است که شما در مورد او فکر می کنید. بهترین قسمت؟ متن های شیرین می توانند بدون صرف مقدار زیادی پول ، زمان یا تلاش ، یک مشت عاطفی بزرگ را بسته بندی کنند . این که آیا شما به دوست دختر خود یک “صبح بخیر” خلاق می دهید یا تعارف ظهرانه همسرتان را با تصویربرداری کامل می کنید ، این ایده های مربوط به متن پیام عاشقانه مطمئناً قلب او را به هم می ریزد!
می خواهید به دوست پسرت اطلاع دهید که اوّل صبح چیزی در ذهن شماست؟ ای کاش می توانید شوهر خود را کمی بعد از ظهر به من بدهید؟ خوشبختانه ، فناوری این کار را نه تنها ممکن ، بلکه آسان کرده است! ارسال اس ام اس عاشقانه یک راه عالی برای ایجاد احساس خوب مرد در هر زمان و هر مکان است. این که آیا شما با کلمات یا ایموجی ها “دوستت دارم” را می گویید ، این پیام های متنی عاشقانه به شما کمک می کنند لبخندی بر چهره او بگذارید.
بیشتر افراد موافق هستند که تعداد کمی از چیزهای جهان ارزش بیشتری دارد تا شعرهای عاشقانه. از این گذشته ، گاهی شعر احساساتی را به گونه ای بیان می کند که کلمات عادی فقط نمی توانند آن را مدیریت کنند. این که آیا شما امیدوار هستید که او را دوباره بدست آورید یا قلب او را دوباره بدزدد ، این شعرهای عاشقانه جنوبی برای او راهی عالی برای اضافه کردن یک تماس عاشقانه به روز اوست!
شاعران نر غالباً ترانه های غزل را برای بانوان پیشرو خود نشان می دهند ، اما بسیاری از زنان در طول تاریخ شاهکارهایی به نام عشق نوشته اند. شما هم می توانید این سنت را ادامه دهید. با انتقال قدرت کلمه نوشته شده ، دقیقاً به مرد خود بگویید که چگونه احساس می کنید. خواه خودتان شعر بنویسید یا از کلاسیک وام بگیرید ، عزیز شما مطمئناً از پیام فصیحانه ای که می خواهید راه خود را یاد بگیرید قدردانی می کنید. عاشقانه جنوبی خود را واقعا زنده با این آمده L پیام های جدید شعر برای او!
در آن لحظات آرام قبل از اینکه تسلیم خواب شویم ، اکثر ما به فکر مردم در زندگی خود هستیم که بیشترین اهمیت را دارند. ارسال پیام کوتاه شبانه یکی از روشهای ساده و در عین حال پرتحرک برای اطلاع رسانی به شخص خاص است که در ذهن شماست. همچنین به آنها پایان کاملی می دهد حتی به بدترین روزها. یکی از این پیامک های شب خوب را ارسال کنید و نزدیکترین کاری که می توانید به دوست عزیز خود بدهید تا یک بوسه شب خوب!
در کل ، روزهای تولد یک جشن وجود فرد است ، بنابراین چه زمان بهتری برای یادآوری شریک زندگی خود به شما چقدر آنها را دوست دارید؟ آرزوهای تولد رمانتیک نه تنها روز شادی خود را به شما عزیزان تبریک می گویند ، بلکه باعث می شوند که احساس قدردانی و علاقه واقعی داشته باشند. با کمک این پیامهای تولد عاشقانه ، می توانید به همسرتان “تولدت مبارک” بدهید که واقعاً فراموش نشدنی است!
ما به اندازه فرصتهایی که می خواهیم به شرکای خود نگوییم که به آنها اهمیت می دهیم ، دست پیدا نمی کنیم. با توجه به روحیه تعطیلات ، روز ولنتاین زمان ایده آل برای نوشتن پیام های شیرین برای محبوب شماست. به کمی الهام نیاز دارید؟ به این پیام های ولنتاین عاشقانه نگاهی بیندازید تا به شما در یافتن کلمات مناسب برای “شخصی خاص” کمک کنید.
عروسی ها به خودی خود جشن عشق و عاشقانه هستند ، بنابراین چرا نباید به همسرتان بگویید دقیقاً چه احساسی دارید؟ اگر احساسات شما بیش از حد برای بیان کردن بیش از حد خسته کننده است ، با این کلمات متحرک تماس بگیرید تا به شما کمک کنند. این که آیا شما در حال نوشتن یک قسمتی از نذورات عروسی هستید یا یک نامه ناز قبل از مراسم را به شما خیانت می کنید ، این پیام ها و نقل قول های عاشقانه عروسی به شما امکان می دهد آن لمس ویژه را در روز بزرگ خود قرار دهید !